افشاگری شوکهکننده بهنوش بختیاری درباره پشتپرده قراردادهای سینمایی | میگویند با بنز و بیامدبلیو سر قرارداد بیا، روی قراردادت تأثیر دارد
به لحاظ فرهنگی سقوط کردهایم. هنر اصولاً در کشور ما آن جایگاه پیشین را ندارد. اغلب ایرانها هنر را تجملی میبینند. دلیل دیگر ناامنی اقتصادی است.

بهنوش بختیاری، بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون، از سال ۱۳۷۵ با بازی در سریال هوای تازه به کارگردانی حسن فتحی بازیگری را به صورت حرفهای آغاز کرد و سپس در سال ۱۳۷۶ برای بازی در فیلم سینمایی پشت دیوار شب به کارگردانی مهران تأییدی وارد فعالیتهای سینما شد و در ادامهی تجربههای بازیگری خود در سال ۱۳۹۴برای بازی در فیلم «من» به کارگردانی سهیل بیرقی نامزد بهترین بازیگر جشنوارهی فیلم فجر شد. بختیاری تا کنون در حدود ۴۵ فیلم و ۳۹ سریال بازی کرده و تجربهی بازی در ۶ سریال شبکهی خانگی را نیز بر عهده داشته است.
او در سال 1395 در تئاتر سه خواهر و دیگران به کارگردانی امجد در سالن اصلی تئاتر شهر نیز بازی داشته است.
بهنوش بختیاری هم اکنون در سریال قصهی هزار افسون به کارگردانی سعیدعباسی و تهیهکنندگی مهدی مولوی در کنار بازیگرانی همچون پژمان بازغی، شبنم قلیخانی، آتش تقیپور، فخرالدین صدیق شریف، ساناز سماواتی، مهران رجبی، سوسن پرور، شهرام عبدلی و ... ایفای نقش میکند.
سریال قصهی هزار افسون یکی از شانسهای زندگی من است. زمانی که برای این نقش انتخاب شدم، سجده کردم و خدا را سپاس گفتم که در یک کار کودک، خالص، پاک، مدرن و در یک گروه به شدت منسجم کار خواهم کرد. به آقای سعید عباسی کارگردان گفتم من چه کار خوبی در پیشگاه خدا کردهام که این پاداش را میگیرم.
قصهی هزار افسون به بچهها راه و روش زندگی را یاد میدهد. صداقت داشتن و قضاوت نکردن را یاد میدهد. فرهنگ اصیل زندگی را میآموزاند. همهی اینها به شکل جذاب و خوش رنگ و لعاب و مدرن به بچهها ارائه میشود و قطعاً در هنگام پخش، آن را میپسندند.
ببینید زمانی که کارهای طنز به من پیشنهاد میشد، من با توجه به نظر و علایقم آنها را حتا از نظر متن و فیلمنامه تا بازی بداهه و خلاقه، کامل میکردم تا گلیم نقشم را از آب بکشم. گاهی اوقات هم کارهایی مثل شبهای برره، باغ مظفر، جایزهی بزرگ و خانه به دوش بود که کارهای قویتری بودند، باعث شدند من به عنوان بازیگر نقشهای طنز شناخته شوم. بعد از آن تمام تلاشم این بوده که ثابت کنم من فقط بازیگر کارهای طنز نیستم و نقشهای متفاوتتری هم میتوانم ایفا کنم.
در فیلم «من» ساختهی سهیل بیرقی چهار سکانس بازی داشتم که کاندیدای سیمرغ بازیگری جشنوارهی فیلم فجر شدم. در فیلم آستیگمات یک سکانس بازی کردم که بازخوردهای بسیار خوبی داشت و تحسین شد. برای فیلمهای انزوا و گورکن جوایزی هم گرفتم. در نقشهای کوتاه بازی کردم که بگویم متراژ نقش، برایم مهم نیست، اما در ایران اگر با هر اثری معروف شوی، تو را با همان میشناسند. بازیگر کمدی بودن البته خیلی سختتر است، اما متأسفانه به دیدهی حقارت به آن نگاه میشود، تا جایی که تو فکر میکنی کار بدی میکنی که کمدی کار میکنی. کمدین بودن اصلاً کار راحتی نیست.
به لحاظ فرهنگی سقوط کردهایم. هنر اصولاً در کشور ما آن جایگاه پیشین را ندارد. اغلب ایرانها هنر را تجملی میبینند. دلیل دیگر ناامنی اقتصادی است.
بازیگران فکر میکنند غیر از هنر، باید شغل دیگری هم داشته باشند و این از کیفیت کارشان کم میکند. متأسفانه تمرکزی روی شغلشان وجود ندارد. قبلاً این کار را میکردند.
به من میگویند تو چرا ماشین نداری؟ باید با بنز و بیامدبلیو سر قرارداد بیایی. این روی قراردادت تأثیر دارد. اما من سالهاست با رانندهام که تیبا دارد، تردد میکنم و این چیزها برایم مهم نیست. لباست باید برند باشد، خانهات حتماً بالای شهر باشد. این تفکر باعث میشود بازیگر به هوای پول درآوردن سر از بیلبوردهای تبلیغاتی هم دربیاورد یا چندین شغل دیگر داشته باشد که اینها تمرکز بازیگر را از بین میبرد. به همین دلیل بازیگر آنقدر خسته و فرسوده میشود که دیگر به شغلش فکر نمیکند و فقط در پروژهی سینمایی یا تلویزیونی حضور پیدا میکند تا بازیاش ضبط شود و بعد برود. این را تماشاگر، بهتر از همه میفهمد؛ یا اینکه بازیگر به خاطر معاش و گذران زندگی، همزمان قبول میکند که در چند فیلم و سریال بازی کند.
این موضوع به شدت مشکلساز بود. در این دوران متأسفانه ما تعدادی از بهترین هنرمندانمان را از دست دادیم. با مرحوم علی سلیمانی سر یک کار بودیم و با هم دربارهی همین مسئله صحبت هم میکردیم. میگفتم علی ببین همه ماسک دارند ما نداریم و ما از ترس اینکه بگویند اینها خونشان رنگینتر است یا امثالهم واکسیناسیون خارج از نوبت نداشتیم. مثل همه در زمان اعلامی وزارت بهداشت واکسن زدیم در حالی که شرایط برای ما از بقیه مردم بدتر بود و نمیتوانستیم مانند بقیه فاصلهی اجتماعی یا ماسک زدن را رعایت کنیم. اغلب ما هم بدون استثنا دو سه بار کرونا گرفتیم.
الآن هم حتا جوانان هنرمند درگیر باندهای بازیگری هستند. بعضی بازیگران میهمانیها و روابطی دارند. اگر این روابط را داشته باشی، عضو گروهشان هستی. اگر این روابط را نداشته باشی، نیستی. بازیگران از طرف هیچ صنفی به خصوص خانهی سینما که من گلایه دارم از ایشان، حمایت نمیشوند. من بهنوش بختیاری که 26 سال است در این حرفه از منشی صحنه تا دستیاری کارگردان و بازیگری حضور دارم، مشکلی داشتم و پشت در اتاق مسئولان خانهی سینما با وکیلم سه ساعت منتظر ماندم تا به من اجازهی ورود به اتاقشان بدهند.
شاید علتش این است که من کار طنز میکنم، آنقدر مرا که باید، جدی نمیگیرند. خانهی سینما هیچ کاری برای امثال من نکرده. ما در هیچکدام از جشنهایشان دعوت نیستیم. برای هیچیک از مشکلاتمان نمیتوانیم به خانهی سینما پناه ببریم. همیشه حق با کسانی بوده که حقوق هنرمند را تضییع کردهاند. خانهی سینما به هیچ عنوان از ما حمایت و پاسداری نمیکند. راستش من نمیدانم خانهی سینما برای چه وجود دارد؟ فقط به فکر روابط محدود خود و حمایت از حلقهی یاران نزدیک خود هستند. چند نفر کارگردان و بازیگر نورچشمی دارند و بس؛ باقی هیچ. در عوض وقتی برای خیریهای پول میخواهند از من به عنوان نفر اول دعوت میکنند. بنا بر این از خانهی سینما به شدت گلایه دارم و به نظرم اگر تعطیل شود، هیچ اتفاقی در بدنهی سینما و برای بازیگرانی مثل من که سالها زحمت کشیدیم و توقعی نداشتیم، نمیافتد. به طور کلی سینمای ما بزرگتر ندارد.
ارسال نظر