ماجرای برگزاری جشن مهرگان چیست؟
جشن مهرگان یکی از قدیمیترین و مهمترین جشنهای ایرانی است که به افتخار مهر یا میترا، خدای پیمان، راستی و دوستی در ایران باستان برگزار میشده است. این جشن نمادی از نیکی و دوستی، برداشت محصولات و پایان فصل گرما و آغاز فصل سرما است. تاریخ برگزاری مهرگان در تقویم ایرانی به روز ۱۰ مهر ماه برمیگردد.

جشن مهرگان یکی از قدیمیترین و مهمترین جشنهای ایرانی است که به افتخار مهر یا میترا، خدای پیمان، راستی و دوستی در ایران باستان برگزار میشده است. این جشن نمادی از نیکی و دوستی، برداشت محصولات و پایان فصل گرما و آغاز فصل سرما است. تاریخ برگزاری مهرگان در تقویم ایرانی به روز ۱۰ مهر ماه برمیگردد.
به گزارش عرشه آنلاین؛ با فرارسیدن جشن مهرگان، پربیراه نخواهد بود اگر نگاهی داشته باشیم به اساطیر ایران باستان. اسطوره در ایران هم مانند بسیاری از ملل دیگر، نقش بسیار مهمی در شکلگیری فرهنگ ایفا میکند. اساطیر ایرانی اگر چه که امروزه چندان مورد بررسی قرار نمیگیرند، اما همچنان از تاثیر بسزایی در ناخودآگاه جمعی ایرانیان دارند.
اسطورهها را باید آیینههایی دانست که از پس هزارههای متفاوت، نمایانگر آمال و آرزوهای ملل مختلف هستند. از دل این افسانهها میتوان به بسیاری از لایههای پنهانی روان یک جامعه در دورههای مشخص نقب زد. ایران به سبب پیشینه طولانیمدت و مهمی که در تاریخ تمدن بشری دارد، از اساطیر بسیار بااهمیتی نیز برخوردار است که مطالعه این اساطیر میتواند بسیاری از گرههای فرهنگی را باز کند.
اساطیر ایران باستان
در وهله اول باید گفت که نکته بسیار جالبی که در مورد اساطیر ایران وجود دارد این است که این اساطیر بیشتر در قالب آرمانهایی مانند نامیرایی و راستی و... نمایان میشوند. به عنوان مثال اهورامزدا که خدای خدایان ایرانی است و در فرهنگی ایران معادلی برای زئوس در یونان به حساب میرود، دارای هفت فرزند است که هرکدام از این فرزندها مبین آرمانهایی اخلاقی و زیستی به شمار میروند. فرزندان اهورامزدا را امشاسپندان مینامند. خصوصیات آنها با توجه به اسامی آنها مشخص میشود. این اسامی عبارتند از: روح مقدس، اندیشه نیک، راستی، اخلاص، شهریاری، کمال و نامیرایی. در بین این صفات، فقط روح مقدس است که صرفا و مطلقا متعلق به اهورامزدا است. شش صفت دیگر، اصفاتی هستند که انسانها با رسیدن به اَشه یا پارسایی میتوانند در داشتن آنها با اهورامزدا مشترک باشند.
نیروی مخالف اهورامزدا، خداگونهای به نام انگرهمینو یا همان اهریمن بوده که در اساطیر ایرانی نمادی از شر است. ایرانیان باستان جهان را گرد و هموار، مانند یک بشقاب میدانستند. آسمان در باور ایرانیان باستان، فضایی سنگی و سخت بود که جهان را در بر گرفته بود. همچنین زمین در نظر ایرانیان باستان سطحی صاف بود که هیچ برآمدگی یا تورفتگیای نداشت. با ورود اهریمن به زمین، کوهها و درهها به وجود آمدند و آبها در سطح زمین جریان پیدا کردند.
خدای باران در اساطیر ایران، تیشتریه نام دارد که قطرات باران را ساخته و هدایت میکند. نام ماه تیر از این اسطوره گرفته شده است. تیشتریه باران را ساخت و باد آن را به سویی برد و در اثر بارش باران، دریای گیهانی یا وروکشه در آن سوی کوه البرز به وجود آمد. این دریا، هزاران دریاچه را شامل میشود که چشمه ایزدبانوی ایران، آناهیتا، نیز در آن قرار دارد. در این دریا دو درخت وجود دارد؛ درخت «دربردارنده همه تخمها» که همه درختان از آن منشعب شدهاند و درخت هوم سفید که اکسیر جاودانگی را در خود میپروراند (جالب است بدانید که ایرانیان باستان در جشن مهرگان، شیره این درخت را به نشان پیمان و عهد دوستی مینوشیدند). شر یا اهریمن کوشید تا درخت زندگیبخش را از بین ببرد و برای این کار سوسماری را آفرید تا به آن حمله کند. اما دو ماهی بزرگ، همیشه از درخت محافظت کرده و از حمله سوسمار به آن جلوگیری میکنند.
بنا به اساطیر ایران، با بارش نخستین قطرات باران، زمین به هفت بخش تقسیم میشود. بخش مرکزی آن را خونیرث و شش بخش دیگر را کشور مینامیدند. انسانهای نمیتوانستند از ناحیهای به ناحیه دیگر بروند، مگر زمانی که سوار بر پشت گاوی آسمانی به نام سریشوک میشدند که نیمی از او انسان و نیم دیگرش گاو بود. این گاو در نهایت در روزی که همه انسانها به جاودانگی برسند قربانی میشود.
در دین زرتشتی و اساطیر ایرانی نیز مانند بسیاری دیگر از ادیان، وعده ظهور منجیانی داده میشود. در اساطیر ایرن این منجیان افراد پاکدامنی هستند که دین بِهی یا زرتشتی را اشاعه میدهند. همچنین در اساطیر ایران سخن از پلی به نام چینوَت یا چینود در میان است که روان انسانها پس از مرگ برای رفتن به دوزخ یا بهشت، باید از آن عبور کند.
خدایان و ایزدبانوهای ایرانی نیز مانند خدایان و ایزدبانویان کوه المپ تعداد زیادی دارند و هرکدام وظیفهای را به عهده دارند. از معروفترین خدایان ایران باستان باید به مهر، آناهیتا، ویو یا وای، تیشتریه، بهرام و... اشاره کرد.
بهجرئت میتوان گفت که اساطیر ایرانی از جمله زیباترین و مهمترین اساطیر جهان به شمار میروند. دامنه بحث در مورد اساطیر ایرانی آنقدر گسترده است که در نهایت در چندین جلد کتاب نیز نمیتوان به تمامی آنها اشاره کرد. با این وجود شاید این مطلب مدخلی باشد برای علاقهمندان به اساطیر ایرانی. از مهمترین اسطورهشناسان ایران میتوان به مهرداد بهار و ژاله آموزگار اشاره کرد. کتابهای بهار و آموزگار و دیگر اسطورهشناسان ایرانی، میتوانند کمک شایانی به درک بهتر اساطیر ایرانی بکنند.
ارسال نظر